امروزه در کشور ایده جدیدی به نام قانون جذب مطرح است که تاکنون برای تبلیغ این اندیشه چند بار از تلویزیون فیلمی به نام فیلم راز پخش شده است. در باب قانون جذب تاکنون بیش از 115 جلد کتاب در کشور ترجمه و چاپ شده است. سمینارها و کارگاه های جذب هم اکنون هم در بسیاری از شهرها توسط بعضی از سخنرانان مشهور و نیمه مشهور برگزار می شود. قانون جذب غیر از آن که نام عرفان نوین به خود گرفته است حرف های زیادی در باب دعا دارد. متأسفانه بسیاری از افراد متدین هم تصور می کنند قانون جذب برآمده از متون اسلامی و یا دست کم مورد تأیید اسلام است. در این ماه شریف تصمیم گرفتیم گفته های طرفداران قانون جذب در باره دعا را با ترازوی اندیشه رهبری بسنجیم تا دست کم افراد متدین باور کنند که دعای جذبی از منظر معارف دینی اساسا دعا نیست.
تعریف قانون جذب
در قانون جذب ادعا می شود که اگر انسان به خواسته خود احساس مثبت دهد و آن را مورد تجسم و تصویرپردازی ذهنی قرار دهد کائنات همان خواسته را برایش ایجاد می کنند. طرفداران قانون جذب می گویند به هرچه بیندیشی همان اتفاق می افتد، چه مثبت و چه منفی. از این رو عقیده دارند که اگر به امور دلخواهت به صورت مداوم بیندیشی به آن میرسی و این قانون خلقت است که افکار تبدیل می شوند به اجسام. (کتاب راز، راندا برن، ص 34 و فیلم راز)
از همین منظر ادعا می کنند دعا در اسلام معنایش همان قانون جذب است چرا که اسلام هم می خواهد شما به خواسته خود بیشتر فکر کنید و به صورت مکرر آن را بر زبان جاری کنی تا در عالم خارج محقق شود.
در قانون جذب، انسان با خود نیازش را در میان می گذارد؛ در اندیشه رهبری، «طلب حاجت» از خداوند صورت می گیرد. در قانون جذب انسان فرمان می دهد و طلبکارانه خواهش خود را مطرح می کند؛ در کلام رهبری انسان خواسته خود را توأم با خشوع و خضوع به زبان جاری می کند. در قانون جذب، انسان بر کرسی خدایی نشسته و «خودخدایی» می کند؛ در بیان رهبری، «طلب حاجت» به شکل تمنا و عرضه نیاز صورت می گردد
علت نام گذاری این ایده به نام «جذب» این است که معتقدند بزرگترین دکل مخابراتی روی زمین ذهن انسان است که قادر است همه رویدادهای دلخواهتان را به سمت شما جذب کند. ذهن انسان، قدرتی بی نظیر دارد که اگر به امری احساس مثبت دهد و با آن مأنوس باشد آن را در عالم خارج تبدیل به یک رویداد خارجی کرده و جذب زندگی انسان می کند.
دعا در اندیشه رهبری
دعا در نگاه رهبری سه خصوصیت برجسته دارد که نه تنها این سه ویژگی در قانون جذب دیده نمی شود؛ بلکه تفسیری مباین یافته اند.
1ـ خشوع و خاکساری
از منظر رهبری دعا چیزی است که قوامش به خضوع در پیشگاه خالق هستی است. در دعا انسان به خشوع روی می آورد و تواضع و خاکساری در او نمود پیدا می کند. ایشان فرموده اند:
« مطلب اصلی دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصل دعا این است. این که می بینید از قول پیغمبر نقل شده است که فرمود؛ الدعا مخ العباده، مغز عبادت دعاست، به خاطر این است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگی مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او.» (28/11/1373)
جای دیگر اشاره کرده اند:
«مغز هر عبادتی دعاست. عبادت برای همین است که بتواند انسان را در مقابل خدای متعال خاشع و دلش را نیز مطیع و تسلیم کند. این اطاعت و خشوع در مقابل خداوند هم از نوع تواضع و خشوع و خضوع انسان ها در مقابل یکدیگر نیست، بلکه به معنای خشوع و خضوع در مقابل خیر مطلق، جمال مطلق، حسن مطلق و فضل مطلق است.»(21/7/1385)
باید دانست دعایی که در قانون جذب مورد تأکید است تنها مطالبه گری است نه خشوں یعنی انسان به خواستن دعوت می شود و بس؛ بدون این که خاکساری در مقابل خداوند ارزش به حساب آید. در قانون جذب دعایی مطرح است که در آن از تضرع خبری نیست و به دیگران گفته می شود؛ خواسته های خود را تجسم کنید و به آن تصویرگری ذهنی دهید. براستی اگر کسی اهداف خود را به شکل تصویر ذهنی در بیاورد و طلبکارانه منتظر بماند این طلب وصول شده و تصویرِ ذهنی اش، تبدیل به رویدادی بیرونی گردد، آیا در چنین عملی خشوع و خضوع سهمی دارد؟
چهره مشهور جذب در ابتدای کتابش دیگران را به مطالبه گری دعوت می کند و در همان صفحه نخست 12 بار جمله «حق توست که» را تکرار کرده و می گوید: «حق شماست که زندگی معرکه ای داشته باشی» (قدرت، راندا برن، ترجمه نفیسه معتکف، ص 13)
وین دایر در این باب گفته است:
«باید هر شب پیش از خواب رفتن، دو کلمه ثروت و موفقییت را آن قدر تکرار کنید تا خوابتان ببرد. چون هر چه را قبل از خوابیدن و در حالت خلسه پیش از خواب با خودتان نجوا کنید بر ضمیر ناخوداگاهتان نقش می بندد.»(وین دایر، راز قانون جذب، ص 140)
در عبارت وین دایر فقط به ادای جملات دعوت شده و به تکرار دو کلمه ثروت و موفقیت اکتفا شده و اساسا ذکری از خضوع و خشوع در میان نیست.
از منظر رهبری دعا چیزی است که قوامش به خضوع در پیشگاه خالق هستی است. در دعا انسان به خشوع روی می آورد و تواضع و خاکساری در او نمود پیدا می کند. ایشان فرموده اند: مطلب اصلی دعا چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصل دعا این است. این که می بینید از قول پیغمبر نقل شده است که فرمود؛ الدعا مخ العباده، مغز عبادت دعاست، به خاطر این است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگی مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او
راندا برن به مراقبه (که تعبیری دیگر از دعاست) دعوت کرده است ولی دعا را چنین تعریف کرده است:
«بدون استثناء تک تک مربیان این کتاب (کتاب راز) مراقبه را سرلوحه کارهای روزانه خود قرار داده اند. مراقبه ذهنت را آرام می کند. می توانی با مراقبه سه تا ده دقیقه ای شروع کنی. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» را تکرار کن و روی آن مراقبه کن.» (کتاب راز ، راندا برن، ص 34 )
آن چه در دعای راندا برن چشم گیر است عبارتی است که اصلا درخواست در آن وجود دارد؛ بلکه یک جمله تاکیدی است که فرد بر زبان جاری می کند و حتی مخاطب این جمله خدا هم نیست. بنابراین در قانون جذب، تواضع مطرح نیست، بلکه آن چه مبنای عمل قرار می گیرد، تکبر، خودستایی و انانیت است.
2ـ مخاطب در دعا خداوند است
دومین خصوصیت دعا در نگاه رهبری مربوط به مخاطب دعاست. یعنی آن که در دعا باید فراخوانده شود خداست و انسان در دعا با خدا هم کلام شده و با او به گفتگو می پردازد. ممکن است بعضی از خوانندگان این نوشته تصور کنند خصوصیت دوم گفتن ندارد و هر کسی این میزان از دعا را می فهمد؛ ولی واقعیت این است که همین نکته بسیار اولیه، در دعا بر مبنای قانون جذب اساسا وجود ندارد و اگر کسی این خصوصیت(مناجات با خدا) را به قانون جذب اضافه کند این اضافه، برچسبی ناهمگون با جذب است و اصولا با این اضافه، تعریف قانون جذب عوض شده است.
رهبری در جمله ای بسیار کوتاه، غیر از آن که حقیقت دعا را تعریف کرده، ماهیت قانون جذب را برملا ساخته و تفاوت آن را با دعا به خوبی بیان کرده اند:
«دعا یعنی چه؟ یعنی با خدا سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن».(29/7/1384)
جای دیگر گفته اند:
«(در دعا) خود حرف زدن با پروردگار، با خدای متعال سخن گفتن.. برای انسان یکی از مقاصد و هدف هاست.» (7/12/1371)
هم چنان که از راندا برن نقل شد، در قانون جذب دیگران به ادای جملات تأکیدی دعوت می شوند، نه به عرضه خواهش و ارائه درخواست. عبارت «من بر افکارم حاکم هستم» که در کتاب راز توصیه شده اصلا انسان با خدا در آن به گفتگو نمی نشیند و حداکثر یک جمله تلقینی است که انسان می تواند با خودش نجوا کند. (کتاب راز ، راندا برن، ص 34)
همین طور شاکتی گواین در کتاب تجسم خلاق دیگران را به دعا فرا می خواند؛ اما انسان ها را به ارتباط گرفتن با خداوند تشویق نمی کند، بلکه انسان ها را ترغیب می کند که با خویش حرف بزنند و درخواست خود را با خود در میان گذارند نه با خالق خویشتن.
خانم کاترین پاندر کتابی مستقل در باب دعا با نام «قدرت دعا» نوشته است؛ اما آن چه که در این کتاب دیده نمی شود تمنا از خداست. این کتاب پر است از دعاهایی که کاترین پاندر توصیه می کند. آن چه که در کتاب قدرت دعا دیدنی است دعاهایی است که افراد با قرائت آن خود را مخاطب قرار داده و بدون این که نامی از خدا ببرند گمان می کنند معنوی شده اند.
در قانون جذب ادعا می شود که اگر انسان به خواسته خود احساس مثبت دهد و آن را مورد تجسم و تصویرپردازی ذهنی قرار دهد کائنات همان خواسته را برایش ایجاد می کنند. طرفداران قانون جذب می گویند به هرچه بیندیشی همان اتفاق می افتد، چه مثبت و چه منفی. از این رو عقیده دارند که اگر به امور دلخواهت به صورت مداوم بیندیشی به آن میرسی و این قانون خلقت است که افکار تبدیل می شوند به اجسام
3ـ در دعا رشد فضایل اخلاقی مطرح است
در کتابهای اخلاقی مکرر آمده که دعا عامل خودسازی است. رهبری این جمله را این گونه تکمیل و توضیح داده اند:
«دستاورد چهارم دعا خودسازی و رشد فضایل اخلاقی در انسان است.. بنابراین دعا می شود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلا دعا رذایل اخلاقی را از انسان می زداید؛ حرص و کبر و خودپرستی و دشمنی با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بی صبری را از انسان دور می کند.» (29/7/1384)
در جملات بالا خودسازی این گونه توضیح داده شده که دعا باعث می شود فضایل اخلاقی در انسان رشد کند. دعا تنها این نیست که انسان با خدا هم کلام شود، بلکه از نگاه رهبری، یکی از پیامدهای دعا این است که باعث دوری انسان از رذایل اخلاقی نیز می گردد. چنین پیامدی در معارف دینی به «تهذیب نفس» از آن یاد شده است. رهبر انقلاب بر این کارکرد دعا، «تزکیه» نام نهاده اند و فرموده اند: « در دعا هم تعلیم است و هم تزکیه.»(29/3/1388) در کلام دیگری این فایده را با تعبیر «پیراستن روح و پالایش کردن روح از وسوسه ها» آورده اند.(19/2/1384)
در قانون جذب، انسان به دنبالِ تعالی معنوی و پالایش روح از رذایل نیست. سمینارهای جذب پر از وعده هایی است که هیچ گاه محقق نمی شوند. شعارهایی مانند همسر رۆیاها، موسیقی دلخواه، ویلای دلچسب، اسکناس های سبز، رفاه و خوشی که در محافل جذب بر سر زبان هاست تابلوهایی است که به عنوان غایت و آرمان معرفی می شوند. در یکی از منابع قانون جذب آمده است:
«همیشه به ثروت های بیکرانی که در آینده به دست خواهید آورد، بیندیشید... همواره بگویید من ثروتمندم ...کاری کنید که واقعا کودک دورن شما، یعنی ضمیر ناخوداگاه شما ثروت را احساس کند و همان شرایط را برای شما فراهم نماید. احساس کنید، ثروت خود را و احساس کنید رفاه خود را ... به نمادهایی از ثروت، مثل اسکناس، چک، و تصاویر شمش های طلا خیره شوید و با آن معاشقه کنید ...»(تکنولوژی فکر، آزمندیان، علیرضا ص 238)
از این رو هیچ گاه در کتاب ها و جلسات قانون جذب، ارزشی به نام «خودسازی» تبلیغ نمی شود و مبارزه با هواها و امیال نفسانی، مجاهده به حساب نمی آید و طمع، به عنوان «رذیله» معرفی نمی شود. آرمان های متعالی مانند تقرب به خدا، استواری در مقابل دشمن، ظلم ستیزی و.. که بارها و بارها در بیانات رهبری مورد تأکید قرار گرفته اند در قانون جذب هیچ وقت ترویج نمی شوند و حتی ضدِ آن، ارزش معرفی می شود. چنان که در فیلم راز گفته می شود اگر با تروریسم مبارزه کنید آن را زیاد کرده و ناخواسته آن را تکثیر نموده اید. رهبری چنین قله هایی را با دعا پیوند زده و دعا را به عنوان ابزار دستیابی به این آرمان ها معرفی کرده است.
«اگر می خواهید در مقابل دشمن استوار باشید باید باب دعا را به روی خودتان باز کنید.» (7/12/1371)
در کتابهای اخلاقی مکرر آمده که دعا عامل خودسازی است. رهبری این جمله را این گونه تکمیل و توضیح داده اند: دستاورد چهارم دعا خودسازی و رشد فضایل اخلاقی در انسان است.. بنابراین دعا می شود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلا دعا رذایل اخلاقی را از انسان می زداید؛ حرص و کبر و خودپرستی و دشمنی با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بی صبری را از انسان دور می کند
نتیجه گیری
آن چه در قانون جذب با نام دعا از یاد می شود، نامی دیگر برای مدیتیشن غربی و مراقبه هندی است. چنین عملی وجه اشتراکش با دعا در معارف اسلامی، در حد اشتراک لفظی است. بنابراین اگر در قانون جذب، دعا تداعی خواسته ها و یادآوری حاجت است؛ در اندیشه رهبری دعا نه تنها به زبان آوردن هدف، که «طلبِ حاجت» است. در قانون جذب، انسان با خود نیازش را در میان می گذارد؛ در اندیشه رهبری، «طلب حاجت» از خداوند صورت می گیرد. در قانون جذب انسان فرمان می دهد و طلبکارانه خواهش خود را مطرح می کند؛ در کلام رهبری انسان خواسته خود را توأم با خشوع و خضوع به زبان جاری می کند. در قانون جذب، انسان بر کرسی خدایی نشسته و «خودخدایی» می کند؛ در بیان رهبری، «طلب حاجت» به شکل تمنا و عرضه نیاز صورت می گردد. قانون جذب، از آن جا که ادعای «قانون» دارد، ادعای حصول قطعی نتیجه را داشته و نتیجه گراست؛ در حالی که در بیان رهبری، انسان با دعای خود دنبالِ به کرسی نشاندن خواسته خود نیست؛ بلکه در عالم تزاحم اسباب و علل، منتظرِ دست یابی به نتیجه دلخواه نیست و به آن چه خالق مهربان می پسندد، رضایت داده و به همان دل خوش می کند. در قانون جذب انسان با گاردی طلبکارانه و از جایگاه مافوق، با کائنات مواجه می شود؛ در اندیشه رهبری انسانی که دعا می کند خود را در جایگاه مادون دیده و از قدرت برتر هستی، تمنا می کند. هدف در قانون جذب، کسب غرق شدن در رفاه بیشتر و ارضاء حس فزون طلبی آدمی است؛ در حالی که دعا در اندیشه رهبری با هدف تهذیب نفس و تقوی و خودسازی و رشد فضایل اخلاقی انجام می گیرد.
خلاصه این که دعا در قانون جذب، یعنی انسان محوری و تمرکز بر امیال و هوس های زودگذر آدمی؛ در حالی که دعا در اندیشه رهبری یعنی گردن نهادن به مقدراتِ الهی و پذیرش خدامحوری.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
توضیح: مأخذ و منبع دیدگاههای رهبری در باب دعا، برگرفته از نرم افزار حدیث ولایت است که توسط مۆسسه حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای تولید شده است. در این نوشتار به ذکر تاریخ بیانات ایشان اکتفا شده است.