به گزارش خبرنگار مهر، ورزشکاران نیز مانند دیگر اقشار جامعه در سال های دفاع مقدس با حضور در جبهه ها به خلق حماسه های ماندگار پرداختند.
حضور این قشر از جامعه حضوری عادی نبود زیرا الگو پذیری مردم از حرکات بسیاری از قشرها که ورزشکاران نیز از جمله مهمترین این گروه ها هستند، بیشتر است.
حرکات ورزشکاران در صحنه های دفاع مقدس نیز تأثیر پذیری بسیاری داشت همانطور که در حوادث بعد از این دوران نیز ورزشکاران حضوری فعال داشته اند و حضور یکپارچه آنان در دفاع از دستاوردهای نظام اسلامی ستودنی است.
شهید پوراکبری در کنار همرزمانش
بی شک زندگی و شهادت ورزشکاران شهید می تواند درسی آموزنده برای دیگر ورزشکاران در استقامت ورزیدن بر اهداف مقدس نظام اسلامی باشد.
از سرپرست شهید تربیت بدنی ابرکوه (اداره ورزش و جوانان حال حاضر) به نیابت از دیگر شهدای ورزشکار کشور و استان یزد یاد می کنیم.
شهید محمد جعفر پور اکبری در سال 1358 به دانشسرای راهنمایی شیراز راه یافت، در بهمن ماه 1360 برای یاری رزمندگان اسلام به جبهه های جنگ شتافت و بعد از بازگشت از جبهه به عضویت انجمن اسلامیشبانه روزی مرکز تربیت معلم پسران شیراز درآمد.
در بهمن ماه 1360 با اصرار مسئولان تربیت بدنی استان فارس و درخواست مربیان و ورزشکاران ابرکوه حاضر به قبول سرپرستی تربیت بدنی این شهر شد و این در حالی بود که مسئولان تربیت معلم شیراز به خاطر از دست دادن یک جوان مکتبی، متقی و کارآمد با آمدن او به ابرکوه راضی نبودند و خواست خدا بود که وی چند ماه آخر زندگی خود را وقف خدمت به همشهریان خود کند.
شهید پوراکبری در کنار شهید باهنر
در مدت دو ماهی که وی سرپرستی تربیت بدنی ابرکوه را داشت تلاش بسیاری کرد تا ستونهای ورزش شهر را بر پایه ایمان وتقوا و تزکیه نفس مستحکم کند و در این مهم به خوبی و تا آخرین روزهای اقامتش موفق بود.
تمام تلاش شهید پوراکبری در این مدت، بالا بردن روحیه تقوا، فتوت وجوانمردی در بین ورزشکاران و حاکم کردن خط اصیل انقلاب اسلامیبر کل ورزش منطقه بود.
وی علاوه بر سرپرستی تربیت بدنی در ستاد برگزاری نماز جمعه نیز حضور داشت.
روح بزرگ و عاشقانه وی به این خدمات راضی نشد و بالاخره در فروردین ماه 1361 برای دومین بار با شوقی زیاد و علاقهای که تنها شهادت او را ارضا میکرد، عازم جبهه های جنگ شد و کوشش مسئولان ابرکوه برای انصراف وی از رفتن به جبهه و ماندن در سنگرهای جبهه داخلی به جایی نرسید.
این شهید گرانقدر در سال 1339 در خانواده ای متدین و مذهبی در ابرکوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان نسفی و دوران متوسطه خود را در دبیرستان مولوی به پایان رسانید. در سال 1358 به دانشسرای راهنمایی شیراز راه یافت و در بهمن ماه سال 1360 برای بار نخست به جبهه شتافت و بعد از بازگشت از جبهه به عضویت انجمن اسلامیشبانه روزی مرکز تربیت معلم پسران شیراز در آمد و بعد از آن نیز عهده دار خدمتگذاری در تربیت بدنی ابرکوه شد و روح سرشار از شور او وی را بار دیگر به سوی جبهه ها کشاند و غروب جمعه 29 اردیبهشت ماه سال 61 خبر شهادت و پیروزی جاودانه وی در شلمچه به گوش شاگردانش رسید و اکنون نام او بر سردرب تنها استادیوم شهر ابرکوه می درخشد و یادش همیشه در دل مردمان شهرستان و ورزشکاران طنین انداز است.
شهید پوراکبری در کنار شهید رجایی
در گوشه هایی از وصیت نامه پر بار شهید پوراکبری که با شعر "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست" آغاز شده است و کلام حق در آیه 20 سوره توبه " الذین آمنو و هاجروا و جاهدوا فی سبیلالله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله واولئک هم الفائزون " آن را همراهی می کند، خطاب به پدر و مادرش آمده است: و شما ای پدر و مادر عزیز و مهربان، من این شایستگی را در خود نمیبینم که شهید شوم با اینکه آرزوی قلبی من است اما اگر شهید شدم گریه نکنید برایم ماتم نگیرید.
وصیتنامه این شهید نیز با این شعر به اتمام می رسد: "اگر از کشتنم مظلوم دربندی شود آزاد، اگر با خون سرخم کلبهای ویران شود آباد، اگر این سینه سوراخ من سازد دلی را شاد، اگر از کشتن آزادهای قانع شوی جلاد، بکش من پاسدارم جان بکف سرباز اسلامم"