پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 4923
نویسنده : میثم حیدری

 از ميان همه کسانی که نامشان با واقعه پانردهم خرداد ۱۳۴۲ در آميخته است طيب حاج رضائی چهره منحصر بفردی است. مرکز بررسی اسناد تاريخی از طريق ارائه اسنادی از آرشيو ساواک به شرح سابقه مردی می پردازد که نامش يکسره تحت الشعاع فرجام او قرار گرفته است، سابقه ای که به زعم نويسنده کتاب هيچکس در صدد اختفاء آن نيست.

کتاب آزاد مرد مقدمه دوازده صفحه ای خود را با تشبيه طيب به 'حرّ رياحی' سمبل آزادگی و مردانگی حماسه کربلا آغاز می کند و با ذکر اولين نشانه های بروز مخالفت طيب با شاه و پيوندش با روحانيت ادامه می يابد تا آنجا که در گزارشی از ساواک در سال ۱۳۳۶ می خوانيم: "طيب حاج رضايی چهار صندوق ميوه به منزل آيت الله کاشانی برد."

نويسنده سپس با ذکر گزارش ديگری از خبرچين ساواک که در آن ارتباط طيب با طرفداران آيت الله کاشانی را بر ملا می کند نتيجه می گيرد: " اين نمونه ای از حرکات مرحوم طيب است حتی در دورانی که به شاه وفادار بود، تدين و ريشه های اعتقادی خود را رها نکرد."

در ادامه گزارش می آيد که "طيب سر دسته جمعيتی بود که از ميدان بار فروشان به تظاهرات و مبارزه پرداختند" و سرانجام در پايان روز تاريخی ۱۵ خرداد سپهبد نصيری فرماندار نظامی تهران در گزارش ويژه ای به شاه اعلام می کند: " شخص طيب حاج رضايی مسئوول اصلی اين اقدامات است."

فدايی شاه يا انقلابی مسلمان؟

طيب دستگير می شود و در نخستين بازجويی خود جهت فريب بازجو اعلام می کند: "من همچنان فدايی شاه بوده و هستم و حاضرم تمام زندگيم را در راه شاه بدهم."

مقدمه آنگاه پس از اعدام او به عنوان متهم رديف يک به واکنش طبقات و اقشار مختلف مردم در گزارشی از ساواک می پردازد. در بخشی از اين گزارش آمده است " اعضای جبهه ملی بين مردم تبليغ می کنند که نتيجه خدمت به شاه همين است."

در پايان مقدمه و در خلاصه زندگی نامه طيب می خوانيم: "... او در سال ۱۳۳۲ از کودتاچيان ۲۸ مرداد بود که تاج بخش تلقی می شدند. اما در اثر يک تحول روحی، طيب به نهضت اسلامی پيوست..."

کتاب با درج گزارش های شهربانی و ساواک ادامه می يابد، قديمی ترين سند آن به تاريخ ۱۷/۱۰/۲۳ نامه ای ست که از شهربانی تهران به بندرعباس ارسال شده و در آن سبب بازداشت او را اتهام قتل دانسته اند.

بار ديگر در دوران زمامداری مصدق در تاريخ ۱۰/۱۲/۳۱ و به دستور فرماندار نظامی تهران به همراه شعبان جعفری(معروف به شعبان بی مخ) بازداشت می شود. طيب و هم بندانش در اعتراض به اين بازداشت در نامه ای به فرماندار نظامی تهران می نويسند، " اين جانبان را به جرم شاهدوستی و ابراز احساسات نسبت به شاهنشاه مجبوب تو قيف و بازداشت نموده اند."

کتاب در زير نويس توضيح می هد که عوامفريبی های شاه که "گاه با تبليغات خود را تحت الحمايه امام زمان يا حضرت ابا الفضل العباس معرفی می کرد تا مردم به زندگی او به ديده اعجاز بنگرند اما هر آنچه تبليغ بيشتر کردند، کمتر به دست آوردند اما در اين ميان برخی افراد عامی نيز اين سخن را پذيرفتند، چه بسا افرادی چون طيب بر اساس چنين باوری به ياری شاه رفته باشند."

پس از کودتا

به هر جهت طيب به پاس خدماتش در وقايع ۲۸ مرداد از جانب وزارت دفاع ملی به يک قطعه مدال درجه ۲ رستاخيز مفتحر می شود و آنگاه در کتاب کليشه ای داريم از کارت عضويت طيب در جمعيت قيام رستاخيز ۲۸ مرداد؛ او کمی بعد به عضويت هيئت رئيسه اين جمعيت منصوب می شود.

از سال ۱۳۳۶ به تدريج نشانه های بد قلقی طيب بروز می کند؛ گزارشی از هتاکی او و مضروب نمودن چند نفر از کارکنان اتوبوس خط ۱۵، گزارشی از مراجعه او به منزل آيت الله کاشانی... و آنگاه در گزارشی در سال ۱۳۳۷ می خوانيم، "طيب حاج رضائی تغيير لحن داده و با طرفداران آيت الله کاشانی طرح دوستی ريخته..."

در گزارش ديگری در سال ۱۳۴۱ و پانويس مربوط به آن روشن می شود که امتياز انحصار واردات موز را از او گرفته اند و به ديگری داده اند و حتی او را با کارد مضروب کرده اند.

چيزی کمتر از يک ماه بعد شخصی از طرف اهالی و کسبه خيابان مولوی در نامه ای به رئيس سازمان امنيت گزارش می دهد که طيب به اتفاق چند چاقوکش ديگر به مغازه اش حمله کرده اند و "عکس شاهنشاه و کليه اموال و اثاثيه را خورد نموده و بعدا آنچنان شروع به فحاشی به کسبه و اهالی نموده اند که مردم از ترس مغازه های خود را بسته، پا به فرار گذارده اند."

شرح وقايع 15 خرداد

 مسئولان انتظامی تظاهرات.... متوجه شدند که باند شعبان بی مخ در حاليکه هر يک دشنه ای در آستين پنهان کرده اند در ميان جمعيت....وول می خورند... آنان بی درنگ با شادروان طيب تماس گرفته از او جهت خنثی ساختن اين توطئه استمداد کردند
 
بخشی از کتاب آزاد مرد

 

ضمن طرح مسئله امتياز موز در دو گزارش ديگر، شکايت از طيب در اسناد بعدی ادامه پيدا می کند اما در گزارشی رئيس ساواک تهران اصالت اين شکايات را مورد ترديد قرار می دهد. و آنگاه روز تاريخی ۱۵ خرداد فرا می رسد.

مولف کتاب در پانويس نقش طيب را چنين توضيح می دهد: "مسئولان انتظامی تظاهرات.... متوجه شدند که باند شعبان بی مخ در حاليکه هر يک دشنه ای در آستين پنهان کرده اند در ميان جمعيت....وول می خورند... آنان بی درنگ با شادروان طيب تماس گرفته از او جهت خنثی ساختن اين توطئه استمداد کردند. ديری نپائيد که عده ای از افراد ورزيده و يکه بزن های طيب حرکات چاقوکشهای مزدور را تحت نظر قرار دادند. باند شعبان بی مخ که خود را در محاصره يکه بزنهای طيب می ديدند ماستها را کيسه کرده بيرون رفتند."

در تهران حکومت نظامی اعلام و طيب دستگير می شود، در زندان به او حمله ور شده و او را مجروح می کنند و بعد اعترافاتی از بقيه دستگيرشدگان که همگی طيب را مسبب اصلی ماجرا اعلام کرده اند. طيب همه چيز را انکار می کند و حتی وقتی از وابستگی سياسی اش می پرسند پاسخ می دهد: "من طرفدار شاه هستم و به هيچ يک از جمعيتها بستگی ندارم."

سپس مراسم عزاداری او را در دهه محرم مورد پرسش قرار می دهند و وقتی به او می گويند شيخ باقر نهاوندی در شبهای تاسوعا و عاشورا در تکيه انبار گندم مطالبی عليه دولت اظهار نموده و مردم را تحريک نموده است، طيب پاسخ می دهد: "شيخ باقر نهاوندی شب تاسوعا در تکيه شرکت نکرد و شب قتل نيز در روی منبر عليه ورود 'جينالولو بريجيدا' سخنرانی نموده و در مورد شعبان جعفری اظهار نموده که رفته است دست جينا را بوسيده و يک قاليچه به نامبرده هديه داده و حاليه عزاداری می کند."

در باز جويی ديگری وقتی به او می گويند شما که از از اشخاص با نفوذ ميدان بار فروشی هستيد چگونه از علت اصلی تشنجات اخير اظهار بی اطلاعی می کنيد پاسخ می دهد: "من با علما و روحانيون تماس و ارتباطی ندارم... من فقط در ده روز اول ماه محرم عزاداری می کنم و در ساير ايام سال بيشتر وقت خود را در ميخانه ها می گذرانم."

فرجام کار

سرانجام طيب به اعدام محکوم شد؛ وکيل مدافع او در دادگاه می گويد: "خالکوبی طيب دليل علاقمندی او به کشور است." خانواده اش نيز از "پيشگاه مبارک اعليحضرت همايون شاهنشاهی" آزادی او را درخواست می کند.

وکيل طيب حتی ياد آور می شود که او "تمثال شاهنشاه فقيد را بر روی شکم و پس از آن تمثال مبارک شاهانه را با تاج پهلوی و دو پرچم ايران بر روی سينه و تمثال خجسته ديگری از ذات اقدس ملوکانه را بر روی دست خويش خالکوبی کرده که همين تحمل چندين هزار سوزن بر بدن برای حک اين تمثال های مقدس نشانه نهايت علاقه و دلبستگی بی شائبه [او است]..."

اقدامات خانواده و دوستان او بجايی نرسيد و حکم اعدام در بامداد روز۱۱/۸/۴۲ در ميدان تير حشمتيه به اجرا در آمد. ساواک در گزارشی اعلام می کند: "تيرباران نمودن طيب برای عامه مردم و خصوصا اهالی جنوب شهر که نامبرده در ميان آنان وجهه ای داشته است کاملا غيرمنتظره و خلاف اميدواری آنان به عفو بوده است."

مشخصات کتاب


تماس با ما

:: موضوعات مرتبط: اخبار (سياسي) , دینی و مذهبی , عمومی , متفرقه , ,
:: برچسب‌ها: زندگی نامه طیّب حاج رضایی , بيو گرافي , طیّب حاج رضایی , بيوگرافي طیّب حاج رضایی , زندگی نامه طیّب حاج رضایی , بيو گرافي , طیّب حاج رضایی , بيوگرافي طیّب حاج رضایی , زندگی نامه طیّب حاج رضایی , بيو گرافي , طیّب حاج رضایی , بيوگرافي طیّب حاج رضایی , زندگی نامه طیّب حاج رضایی , بيو گرافي , طیّب حاج رضایی , بيوگرافي طیّب حاج رضایی , زندگی نامه طیّب حاج رضایی , بيو گرافي , طیّب حاج رضایی , بيوگرافي طیّب حاج رضایی , طیّب حاج رضایی كيست , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: