سوال: خودتون رو معرفی کنید؟
جواب: من شاهین نجسی "ببخشید، شاهین نجفی" هستم.خواننده رپ فارسی. قبلاً متولد شدم و قراره به زودی بمیرم "بازم ببخشید، قراره منو بکشند"
س: نظرت در مورد آهنگی که خوندی  چیه؟
ج: هیچی باباجان حالا ما یه غلطی کردیم، شما دیگه بی خیال شو.
س: نه جدی ، چرا این آهنگ رو خوندی ؟ آیا هدف خاصی داشتی ؟
ج: ببین رسالت هنری من ایجاب می کنه وقتی یه چیزی به ذهنم میاد بدون اینکه به تبعاتش فکر کنم و عقل نداشته ام رو به کار بندازم، اونو آهنگ سازی کنم و بخونم. البته من می خواستم دنیا رو تکون بدم، دنیا منو تکون داد. همه عمرم خودمو کشتم که مردم بهم محل بذارن، حالا که معروف شدم، همه می خوان منو بکشن.
س: با دوستانت ارتباط داری ؟
ج: من آره دارم، ولی اونا ندارن !
س: چطور؟
ج: آخه هر وقت می خوام برم پیش اونا، میگن : نیا که نکبتت دست و پای مارو هم می گیره.
س: پلیس آلمان واسرائیل چی ؟
ج: اونا به من میگن هیچ ارزشی برای ما نداری و برامون از حیوون کمتری ولی چون می تونیم اینجوری ایرانی ها رو جیز جیگر بدیم نگهت می داریم، وگرنه خودمون می کشتیمت ، چون تو این اوضاع بد اقتصادی که داریم نون خور اضافه نمی خواهیم و شدی قوز بالای قوز.
س: پس چی می خوری ؟ چطور زندگی می کنی ؟
ج: خوب من مجبور شدم تولید به مصرف کنم . یعنی اینکه هرچی خودم تولید می کنم ، همونو بخورم ، دوباره وقتی تولید کردم ، دوباره بخورم. کمی بد بو وبد مزه هست ولی چاره ای نیست، آخه من هنرمندم و هنرم همینه.
س: برای چی اینجوری ؟ خیلی چندش آور نیست؟
ج: ببین آقای خبرنگار، میگی چیکار کنم ؟ آخه نه جرات دستشوئی رفتن دارم و نه بیرون رفتن و خرید کردن ؛ خوب اینجوری مشکل جفتش حل میشه.
س: شاهین میگن شیطون پرست هستی ؟
ج: آره بودم.
س: یعنی حالا نیستی ؟
ج: آخه بعد از اینکه رسالت هنریم رو انجام دادم و فهمیدم چی خوردم ! اونوقت گفتم: لعنت بر شیطون؛ شیطون هم رسماً با گفتن: "لعنت به خودت" شد "شاهین پرست". حالا قراره کلاس آموزشی هم براش بذارم.
س: آفرین، یعنی اینقدر پیشرفت کردی ؟
ج: پس چی ؟ شیطون میگه : من شش هزار سال عبادت کردم، با یه سجده نکردن نابود شدم، تو شش دقیقه نماز نخوندی، رفتی به یه انسان کامل توهین کردی و ثابت کردی استاد منی.
س: واقعععععععاًاًاً ؟!(به سبک منشی ساختمان پزشکان)
ج: آره، قراره براش کلاس هم بذارم.
س: نظرت درباره حقوق بشر چیه؟
ج: من به خاطر اینکه جزء بشر نیستم ، نظری ندارم.
س: آخه اونایی که جلوی ایران از شما پشتیبانی می کنند، میگن ایران به علت حکم ارتداد شما، حقوق بشر رو نقض کرده؟
ج: خوب خود اونا هم بشر نیستند .فقط میشه از این کلمه استفاده ابزاری کرد، همین!
س: خوب، شما به خواننده زیرزمینی شهرت داشتید، حالا کجا می خونی ؟
ج: هفته ای یه بار با اسکورت پلیس آلمان میرم دستشویی ، اونجا می خونم !
س: گند و بوی اونجا اذیتت نمی کنه؟
ج: نه، در کل این گند و بوی منه که همه چیزو اذیت می کنه .
س: پشیمون نشدی این آهنگ رو خوندی ؟
ج: ببینید ، رسالت هنری من ایجاب می کنه که ، حتی اگه ، عاقبت کارم بشه تولید به مصرف ، باز هم بهش فکر نکنم وباز هم هنرم رو بروز بدم.
س: نظرت در مورد جایزه مرگت چیه؟
ج: خوب اگه اون پول رو به من بدن ، خودم ، خودمو می کشم، چون از بچگی همه بهم می گفتند مفت نمی ارزی ، فکر نمی کردم این پول رو برام بذارن.
س: خوب حرف آخر شما چیه ؟
ج: من از همه کسانی که مصاحبه من با شما رو دنبال کردند خواهش می کنم، خریت منو به بزرگی خودشون ببخشند، آخه می خوام از این طویله ای که توش زندونی هستم ، بیام بیرون و رسالت هنریم رو انجام بدم. حالا شما هم برو که وقت"چیز" خوردنم شده!

تمام مقاله های "احمد کریمی"